loading...
جامانده ای از دیار خاکی
خدایا کمکم کن

دردودل

علی باقری بازدید : 95 جمعه 26 اسفند 1390 نظرات (0)

بسم رب الشهدا والصدیقین

سلام آقا

امروز نيز میخواهم همچون  گذشته برای شما نامه ای بنویسم ؛ 

اما متفاوت تر از همه ی نامه هايی كه تا كنون برايتان نوشته ام 

و تنها  یک فصل مشترک بین همه ی آنها وجود دارد و آن هم اینکه قلمش متعلق به كسی است كه

 با قلبی آكنده از امید ، منتظر روزی است كه شما نامه اش را خواهی خواند .

نامه ای که سرآغازش  چشمان خیسی است از اشک شوق حماسه حضور ملت در 12 اسفند ماه ؛

،نامه ای که رنگ و عطر غرور،حماسه،عشق به ملت و... به خود گرفته است.عطری که مشام دشمنان را اذیت 

و مشام عاشقان شما و ملت را نوازش میکند .

ولی در ابتدا باید بگویم  : عذر میخواهم آقا . !

آقای من حتما باخود می انديشيد ، عذرخواهی چرا؟؟؟ ! !

مولا و سرور من !

شرمنده ام، شرمنده از اینکه فکر میکردم شما تنهایید...

نه شما تنها نیستید و من ناقص العقل اشتباه فکر میکردم.

دریافتم که شما تنها نیستید، بلكه  تمام ملت ایران با شمايند ؛

 ملتی که نه عصر علی (ع)به خود ديده است 

ونه عصر سيد الشهدا .

اینجا ایران است.

ایرانی که هیچگاه مولا وسرورشان را در ميدان نبرد رسانه های دشمن

 تنها نمی گذارند و همچون سلمان و ابوذر پا به پای عليشان می ايستند و

 همچون مالك اشتر در برابر معاويان زمانه شمشير می كشند .

مولای من !

شرمنده ام آقا كه با خود می انديشيدم ، ملت از شما غافل شده است  .

ملت با حضور خود در 12ام اسفند ماه به جهانيان ثابت کرد که 

ايرانيان  دعوت ولی امر خویش را لبیک گفتند و به همه ی دشمنان فهماندند 

که شعار : "وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد" يعنی چه .

اینجا ایران است .

اینجا نه آمریکاست ، نه انگلیس و  نه اسراییل که سران شیطان صفت آن

 هرلحظه حرفی بزنند و چند دقیقه بعد حرف خود رانقض کنند،

سران شغال صفتی که مردم خود آن کشورها نیز برای حرفهای آنها تره هم خرد نمیکنند.

اینجا ایران است،

ایرانی که تمام مردمش به عشق رهبر و گوش به فرمان علی زمان ،

 صف هایی پراز حماسه و غرور به راه می اندازد .

سيد و آقای من !

عشق به شما و بصیرت بالای مردم کشور عزیزمان ایران ، همه را پای صندوق های رای کشاند 

همه و همه ، از پیری که دو صفحه شناسنامه اش پربود ازمهر افتخار و سربلندی کشورش

 تا جوان رای اولی که برای اولین طعم سیلی زدن به دشمن را چشید و چه طعمی شیرین تر از این .

آقا جان

 داشتم میگفتم،از پیر و رای اولی گرفته تا مادر،همسر و خانواده شهدایی چون شهید احمدی روشن و رضایی نِژاد .

شهدایی که خودشان نیز به عشق شما و وطن درآفرینش این حماسه سهم عمده ای داشتند

 ولی چشمان ناتوان استکبار قادر به دیدن آن ها در پای صندوق های رای نبود

البته نباید هم قادر باشد چون اینجا ایران است و پر ز وجود احمدی روشن ها،رضایی نژاد هاست ، 

به همین دليل آن دشمنان دیو صفت، صفهای طولانی و جمعیت فراوان ما را عده ای انگشت شمار خطاب میکنند

اكنون دانستم که تقصیر چشمان ناتوانشان هست كه قادر به ديدن صلابت ملت ما نيست .

سید علی جان ! شما به ما آموختید که میشود با یک انگشت سبابه ی رنگی ، کارهای بسیار بزرگی کر

ما نیز طبق فرمایشات شما ، سخنانی که همیشه نیرنگ های روباهان زمان را خنثی کرده ،

 پای صندوق های رای رفتیم،که اولا به دشمنان بفهمانیم که ما همیشه مطیع امر شماییم آقا ، 

و همیشه دعوت مولا و سرورمان را لبیک میگوییم  چرا که" ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند" 

و ثانیا به دشمنان بفهمانیم که ایران و ایرانی 70میلیون سلاح دارد

،سلاحی که قدرت آن از سلاح هسته ای بیشتر است و قادر است همه شما را نابود کند 

و آن سلاح چیزی نیست جز انگشت سبابه آغشته به مهر سربلندی،افتخار و سرنوشت کشور.

آقا جانم !

12اسفند ماه  برای همیشه در تاریخ و دلهای پاک،بیدار و بابصیرت مردم ایران ماندگار شد.

مولای من !

الان که این نامه ی پراز غرور رابرایتان مینویسم،بغض گلویم را می فشارد ،

 بغضی که ازجنس افتخار به داشتن رهبری همچو ن شما ست ؛ 

بغضی ازجنس سخنان مادر و همسر شهید احمدی روشن و همه  ی شهدا.

بغضی ازجنس افتخار به این هم وطنان ، هم وطنانی  که عاشق شما و كشورشان هستند 

و از كشورهای دور دست  به ایران آمدند فقط و فقط به خاطر لبیک گویی به دعوت شما 

و انداختن رای افتخار خويش در صندوق .

مولای من

خطاب به آنها میگویم ، همان هایی که خواب را برچشمان خود حرام کردند 

و شبانه روز درحال بیهوده گوئی و تحریم انتخابات بودند 

و مثلا میخواستند مردم همیشه در صحنه ایران را از شرکت در این انتخابات بازدارند .

خطاب به نوری زادها ، مهاجرانی ها ، موسوی ها وکروبی ها میگویم

: بار دیگر صفین و جمل تکرار میشود ، 

باردیگر معاویان علیه علی زمان خویش به پا می خیزند ، 

اما اینبار علی تنها نیست ، 

علی لشکریانی دارد با شمشیرهایی آکنده ، 

نه شمشیر ظاهری بلکه با برگه های آرایی که برنده تر از هر شمشیری است .

رهبر من !

12اسفند روزی بود که همه شرکت کردند حتی شهدا !

 شهید شوشتری ، شهيد محمد زاده ، شهيد جنگی زهی ، 

شهيد مير حسينی ، شهید حامد رجایی ، شهید سید علی هاشمی ، همه و همه ، به عشق شما آمدند .

اما این فقط ملت ایران بود که می دانست 

حتی شهدا به عشق ولی خویش و میهن خود در این انتخابات حماسی شرکت کرده اند ، 

شهدایی که به ظاهر دستشان از دنیا کوتاست ولی در واقع سهم بسزایی در خلق حماسه 12 اسفند داشتند .

کلام آخر :

رهبرا !

در آخرمیخواهم پیام تبریک خود وتمام بچه حزب اللهی های استان سیستان و بلوچستان

 را به شما مولا و سرور برسانم  :

سرور من! مولای من ! حضور سبز فداییان و سربازان دلیرتان را که

 با برگه های آرا چو ن سلاح به دست وارد میدان جنگ معاویان زمانه شدند 

را به شما مولا و آقایمان تبریک عرض می كنم .

 

خدایا شکرت

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
جدید

دردودل

درباره ما
Profile Pic
بخدا اگه شهدا حالا بودند پوست از سر بعضی ها میکندند..
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتون در مورد این وبلاگ چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 58
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 12
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 109
  • بازدید ماه : 291
  • بازدید سال : 1,059
  • بازدید کلی : 14,333
  • کدهای اختصاصی